صد سال پیش دو گلولهای که از سلاح یک جوان ملیگرای صرب شلیک شد، به زندگی ولیعهد پادشاهی اتریش- مجارستان و همسرش پایان داد. این ترور بهانهای به دست کشورهای متخاصم اروپایی داد تا علیه یکدیگر وارد جنگ شوند.
گاوریلو پرنسیپ، جوان ۱۹ سالهای که این دو گلوله را از نزدیک به سوی فرانتس فردیناند، ولیعهد پادشاهی اتریش -مجارستان و همسرش، صوفی فون هوهنبرگ شلیک کرد، به گروه ۷ نفرهی "جنبش ملی جوانان بوسنی" تعلق داشت. اعضای این گروه همگی از ۱۷ تا ۲۰ ساله بودند. "جنبش ملی جوانان بوسنی"، امپراتوری هابسبورگ را "اشغالگر" مینامید. افراد فعال این جنبش درست در روزی که فرانتس فردیناند و همسرش پس از بازدید از یک رژهی نظامی در وین، به ساریوو سفر کردند تا وابستگی این استان جنوبی به امپراتوری خود را نیز به نمایش بگذارند، آنان را به قتل رساندند.
چگونگی ماجرا
رییس دربار فردینالد، این خبر فاجعهبار را در روز ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ اینگونه به فرزندان آنان رساند: «با کمال تاسف به اطلاع شما میرسانم که امروز هر دو مقام معظم سلطنتی به دست قاتلی ناجوانمرد در سارایوو کشته شدند.»
آنتون اشتاینباخ، افسر محافظ فرانتس فردیناند که هنگام ترور این زوج در نزدیکی آنان بود، چند ساعت بعد ماجرا را به مامور بازپرسی کل صربستان این گونه گزارش میدهد: «من اول صدای یک تیر را شنیدم و بعد دومین تیر در رفت. بعد دیدم که گلوله به شاهرگ همایونی خورد و ایشان افتاد. همسرشان هم که نشسته بود، تیر خورد و درگذشت.»
چند روز پس از این ترور، برای فردیناند و همسرش سه بار مراسم خاکسپاری برگزار شد. نخستین آن در شهر بندری تریسته در شمال شرقی ایتالیا بود. آخرین مراسم تدفین در قلعهی آرشتتن در غرب وین پایتخت اتریش برپا شد. آرامگاه این دو در این قلعه واقع است.
ماجراهای پشتپرده
اعضای "جنبش ملی جوانان بوسنی" و گاوریلو پرنسیپ که تابعیت اتریش را داشت، تنها "دشمنان" خانوادهی سلطنتی اتریش مجارستان نبودند و از انجام این عملیات تروریستی سود نمیبردند. دراگوتین دیمیریوویچ، رییس ادارهی اطلاعات و امنیت صربستان که از پشتیبانی روسها در سنپترزبورگ نیز برخوردار بود، در این میان نقش تعیینکنندهای به عهده داشت. صوفی نوزتیتس ـ رینک، دختر این زوج سلطنتی معتقد بود که نبرد قدرت میان کشورهای آن دوران و منافع اقتصادی ـ سیاسی هر یک از آنها،عوامل اصلی آغاز جنگ بودند. او در سال ۱۹۸۴ هنگامی که ۸۴ سال داشت، در بارهی طرحهای سیاسی فرانتس فردیناند که با اهداف رهبران کشورهای دیگر اروپایی هماهنگ نبود، گفته است: «او علاقه داشت که مسایل ملی پیشرفت کنند و میخواست که سرزمینهای زیادی را از قلمرو پادشاهی خود جدا کند تا هر کشوری راضی باشد. ولی زبان اصلی و رسمی همان آلمانی باقی بماند.... به نظر من او میدانست که چه چیزی در انتظارش است.»
ادامه دارد
DW ثبت دامنه
|